پنجاه قاعده فقهی
1_قاعده اتلاف
متن(من اتلف مال الغير فهولضامن):هركس مال ديگري را تلف كندضامن آن خواهدبود.ماده 238 قانون مدني
2_قاعده ارشاد
متن(اعلام الجاهل علي العلم واجب):اقدام انسان در جهت ضررخود مسقط ضمان است.ماده 235قانون مدني
3_قاعده اقرارعقلا
متن(اقرارالعقلا علي انفسهم جائز):اقرار انسان عاقل به ضرر خودنافذاست.ماده 1275قانون مدني و ماده
202آيين دادرسي مدني.
4_(قاعده البينه علي المدعي واليمين علي من انكر):آوردن شاهدبرعهده مدعي و سوگندخوردن بر عهده
خوانده است.ماده 197 و272 قانون آيين دادرسي مدني.
5_(التلف زمن الخيارمن مال من لاخيار له):تلف شدن مال در زمان خيار ازكيسه آن كه حق خيار نداردمحسوب
مي شود.ماده 387 قانون مدني
6_(الدين مقدم علي الارث):اداي دين مقدم بر ارث بردن است.ماده 868 قانون مدني و 740 قانون مدني
7_قاعده تسليط(الناس مسلطون علي اموالهم و انفسهم):مردم بر جان و مال خويش سلطه و اختياردارند.
اصل46 و47 قانون اساسي.
8_قاعده اصل صحت:(حمل فعل المسلم علي الصحه):اعمال شخص مسلمان محمول بر صحت و درستي مي
باشد. قواعد اصول فقهي
9_قاعده تبعيت عقد از قصد:(العقودتابعه القصود):عقودتابع قصودمتعاقدين است. ماده 191 و194 قانون مدني
10_قاعده اليد(اليد مااخذت حتي تو ديه):برصاحب يد هست تا آن چرا گرفته به ذي حقش تحويل دهد.ماده
308 قانون مدني
11_قاعده فراش: (الولدالفراش و العاهره الحجر):فرزند به صاحب فراش ملحق است و زاني بايد سنگسار
شود.ماده 1158 قانون مدني.
12_(كل رهن فانه غيرمضمون):درعقدرهن نبايدشرط زمان قراردادباشد. ماده 789 ق مدني
13_(كلما كان له منفعه محلله مقصوده تصح اجاره):هرچيزي كه داراي منافع حلال موردنظرباشد اجاره دادنش
جايزاست.ماده466و467 ق مدني.
14_قاعده لاضرر و لاضرار في الا سلام:حكم ضرري در اسلام وضع نشده است.اصل43قانون اساسي
15_لا ضمان علي المستعير:عاريه گيرنده ضامن نيست.ماده 640 ق مدني
16_لاميراث للقلتل:قاتل از ارث مورث محروم است. ماده 880 ق مدني.
17_اصل الزوم:اصل در عقودلزوم آنهاست مگرخلافشان ثابت شود. ماده219 ق مدني.
18_من استخرج ماء فهي له:هركس آبي را استخراج كندازآن اوست. اصل50 قانون اساسي.
19_من حاز ملك: هر كسي كه حيازت ملكي را نمايد مالك آن خواهدشد.ماده 142 و 143 ق مدني
20_قاعده نفي سبيل: خداوند هرگز كافران را بر مومنان تسلطي نداده است.اصل 43 ق اساسي
21_قاعده عسر و حرج: هيچ كمكي نبايد موجب عسر و حرج مكلف شود.ماده 1130 قانون مدني
22_الوقف حسب ما يو قفها اهلها: وقف ها بر اساس آنچه واقفين معين كرده اند عمل مي شود. ماده 61 ق
مدني
23_الزرع للزارع و لو كان غاصبا: زراعت و كشت از آن زارع است ولو زمين غصبي باشد. ماده 33 ق مدني
24_الحاكم ولي الممتنع: دادرس بر شخص امتناع كننده ازانجام تكاليف ولايت دارد. ماده 237 و833 ق مدني
25_الحاكم وارث من لا وارث له: حاكم وارث شخص بدون وارس است. ماده 866 ق مدني
26_الغائب علي حجه: شخص غائب در دادرسي حق اقامه دليل دارد. ماده 305 به بعد ق آ د مدني
27_البيعان بالخيار ما لم يفترقا: متبايعين تا زماني كه از هم جدا نشده اند حق خيار دارند.ماده 397 ق مدني
28_قاعده الحق للمقدم: اگر كسي ابتدا ايجاد حقي بنمايد نسبت به آن بر ديگري اولويت دارد. ماده 142 ق
مدني
29_قاعده الساقط لا يعود كما ان المعدوم لا يعود: حق ساقط شده بازنمي گردد همچنان كه چيزي از بين رفته
حيات نميابد. مواد 289 و 290 و 291 ق مدني
30_الطلاق بيد من اخذ بالساق: طلاق به دست كسي است كه عقد به دست اوست(مرد) مگر بر خلاف آن
توافق شده باشد. ماده 1133 ق مدني
31_نهي نبي عن الغرور: معامله غرري(عقود نامعلوم و زيان آور) باطل است.
32_قاعده اوفوا بالعقود: به پيمان و قرار داد هاي خود وفا كنيد.ماده 10 ق مدني
33_لا كفاله في الحد: شفاعت و به تاخير انداختن در حدود جايز نيست.
34_قاعده جب : مسلمان شدن گناهان پيش از آن را پاك مي كند.اصل 169 ق اساسي ماده 11 ق مجازات
اسلامي و 4 ق مدني
35_اقامه الحدود الي من اليه الحكيم: اجراي حدود و مجازات ها به دست حاكم است.اصل 36 ق اساسي
36_قاعده درا: اجراي حدود با حصول شبهه متوقف مي شود.مواد 66 و 67 ق م اسلامي
37_دم المسلم لا يذهب هدرا: خون مسلم نبايد پايمال شود.مواد312 و 313 ق م اسلامي
38_الضرورات تتقدر تقدر ها: در اضطرار بايد به حداقل اكتفا كرد.ماده55 ق م اسلامي
39_الضرورات تبيح المحظورات: ضرورت ها باعث مباح شدن امورممنوعه(مجازات) مي شوند.ماده 55 ق م
اسلامي
40_قاعده ارش: بر هر جنايتي كه ديه اش مشخص نشده ارش تعلق مي گيرد.ماده 367 ق م اسلامي
41_قاعده اضطرار: در حالت اضطرار هر حرامي حلال مي شود.ماده 55 ق م اسلامي
42_لا ديه لمن قتله الحد:ديه به كسي كه بر اثر اجراي حد كشته شده باشد تعلق نمي گيرد.ماده 332 ق م
اسلامي.
43_لا ربا الا فيما يكال و يزون: ربا جز در اموال مكيل و موزون جاري نيست. ماده 595 ق م اسلامي.
44_قاعده اذن: اذن در چيزي اذن در لوازم آن است.
45_قاعده اشتراك: همه مسلمانان در همه عصرو زمان نسبت به تكليف شرعيه يكسانند.
46_قاعده تساقط: اگر دو دليل با هم معرض باشند هر دو از درجه اعتبار ساقطند.
47_قاعده تلازم:كاما حكم به العقل حكم به الشرع: به هر چيز عقل حكم كند شرع نيز حكم مي كند.
48_اجتهاد در مقابل نص جايز نيست.
49_الاصل دليل حيث لا دليل: اصل در جايي قابل استناد است كه دليل قانوني نباشد
50_كل من لم يباشر بالقتل لم يقتص منه: هر فردي كه مباشر قتل نباشد مجازات نمي شود.